کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

باغبان کوچک و آبیا ری گل و گیاه

دیروز که به خونه رفتم کسرا جون از من خواست  ببرمش تو حیاط تا گلها را آبیاری کنه با اینکه از سرکار رسیدم ولی ترجیح دادم از استراحتم بگذرم تا پسر م به خواستش برسه     البته به غیر از گلها دیوار ها هم شسته میشن که خودش از این کارش خیلی  لذت میبره و هر دفعه که بهش میگم بسه بریم تو خونه  میگه حالا این یکیو آب بدم و خلاصه اونقدر ادامه میده تا لباسا شو خیس کنه ناگفته نمونه که برای آب دادن گلها نهایت دقت را داره. بقیه عکسها در ادمه مطلب   ...
17 ارديبهشت 1391

باغبان کوچک و آبیا ری گل و گیاه

دیروز که به خونه رفتم کسرا جون از من خواست ببرمش تو حیاط تا گلها را آبیاری کنه با اینکه از سرکار رسیدم ولی ترجیح دادم از استراحتم بگذرم تا پسر م به خواستش برسه البته به غیر از گلها دیوار ها هم شسته میشن که خودش از این کارش خیلی لذت میبره و هر دفعه که بهش میگم بسه بریم تو خونه میگه حالا این یکیو آب بدم و خلاصه اونقدر ادامه میده تا لباسا شو خیس کنه ناگفته نمونه که برای آب دادن گلها نهایت دقت را داره. بقیه عکسها در ادمه مطلب ...
17 ارديبهشت 1391

تولد مامان کسرا روز چهاردهم اردیبهشت

چهارشنبه خاله جون جمیله با بچه ها و شوهرش به خونمون اومدند به کسرا هم خیلی خوش گذشت چون تا دیروقت بیدار بود و حاضر نبود جای خودش بخوابه .  صبح روز بعد هم به عشق شیدا و عرفان زودتر از خواب بیدار شد و باهاشون بازی کرد .                                                                     &nb...
16 ارديبهشت 1391

تولد مامان کسرا روز چهاردهم اردیبهشت

چهارشنبه خاله جون جمیله با بچه ها و شوهرش به خونمون اومدند به کسرا هم خیلی خوش گذشت چون تا دیروقت بیدار بود و حاضر نبود جای خودش بخوابه . صبح روز بعد هم به عشق شیدا و عرفان زودتر از خواب بیدار شد و باهاشون بازی کرد . روز پنجشنبه تولد من بود که با مهمونامون خونه خاله جون احترام دعوت شدیم . خاله جون احترام منو سورپرایز کرد و واسه من تو خونه خودش جشن گرفت . کسرا بی نهایت شاد بودچون عاشق کیک وتولده و شمعهای تولد منو فوت میکرد . اونشب هم از تولد من بی نهایت لذت برد و بعد از جشن هم کلی بازی کرد . ...
16 ارديبهشت 1391

سیاست کسرا خان برای رفتن به پارک

صبح روز جمعه    بعد از  خوردن صبحونه   کسرا دیگه سراغ وسایل بازیش نرفت از همون اول صبح رفتن به پارک و بازی توی سرش بود و از سرسره و تاب حرف میزد. و بیقراری را برای رفتن به پارک شروع کرده بود منهم چون توی خونه خیلی کار داشتم بهش قول دادم که به حیاط میبرمت تا توپ بازی کنی اونهم قبول کرد.     وقتی تو حیاط بردمش بعد از چند دقیقه گفت بریم تو ماشین .من گفتم بابا ماشین را     برده گفت بریم ببینم ، در خونه را باز کرد   بیرون رفت و حاضر نشد تا به خونه برگرده   و از این بابت خیلی خوشحال بود چون موفق شده بود به بیرون بیاد  و همش   ...
13 ارديبهشت 1391

سیاست کسرا خان برای رفتن به پارک

صبح روز جمعه بعد از خوردن صبحونه کسرا دیگه سراغ وسایل بازیش نرفت از همون اول صبح رفتن به پارک و بازی توی سرش بود و از سرسره و تاب حرف میزد. و بیقراری را برای رفتن به پارک شروع کرده بود منهم چون توی خونه خیلی کار داشتم بهش قول دادم که به حیاط میبرمت تا توپ بازی کنی اونهم قبول کرد. وقتی تو حیاط بردمش بعد از چند دقیقه گفت بریم تو ماشین .من گفتم بابا ماشین را برده گفت بریم ببینم ، در خونه را باز کرد بیرون رفت و حاضر نشد تا به خونه برگرده و از این بابت خیلی خوشحال بود چون موفق شده بود به بیرون بیاد و همش گیر میداد بریم پارک وقتی به پارک رسیدیم هیچ بچه ای تو پارک نبود ، که باهاش باز...
13 ارديبهشت 1391

اسب سواری در پاساژ

من و بابا وکسرا برای خرید به پاساژ رفتیم .داخل پاساژ یکدونه اسب موزیکالی بود که بچه ها سوارش میشدند   کسرا هم تو نوبت سوار شدن بود وقتی روی اسب نشست خیلی خوشش اومده بود و دوست نداشت که پائین بیاد در آخر هم با التماس و خواهش و اینکه دیگران هم تو نوبتند رضایت داد و پیاده شد ...
13 ارديبهشت 1391

اسب سواری در پاساژ

من و بابا وکسرا برای خرید به پاساژ رفتیم .داخل پاساژ یکدونه اسب موزیکالی بود که بچه ها سوارش میشدند کسرا هم تو نوبت سوار شدن بود وقتی روی اسب نشست خیلی خوشش اومده بود و دوست نداشت که پائین بیاد در آخر هم با التماس و خواهش و اینکه دیگران هم تو نوبتند رضایت داد و پیاده شد ...
13 ارديبهشت 1391

سالروز تولد مامان جون کسرا

امروز یازدهم اردیبهشت سالروز تولد مادرم (مادر بزرگ مادری کسرا)است   که دیماه 1384 به رحمت خدا رفت وپسرم از یک مادر بزرگ خوب محروم شد.  این شعر تقدیم به بهترین  مادر دنیا   دلم برای تو گیرد بهانه ای مادر                      ببین که شعر سرایم غمانه ای مادر نگاه من چو بیفتد به جای خالی تو                   کشد لهیب عشق زقلبم زبانه ای مادر هنوز باورم نیست رفته ای از دست         ...
13 ارديبهشت 1391

سالروز تولد مامان جون کسرا

امروز یازدهم اردیبهشت سالروز تولد مادرم (مادر بزرگ مادری کسرا)است که دیماه 1384 به رحمت خدا رفت وپسرم از یک مادر بزرگ خوب محروم شد. این شعر تقدیم به بهترین مادر دنیا دلم برای تو گیرد بهانه ای مادر ببین که شعر سرایم غمانه ای مادر نگاه من چو بیفتد به جای خالی تو کشد لهیب عشق زقلبم زبانه ای مادر هنوز باورم نیست رفته ای از دست قدم گذار به خوابم شبانه ای مادر گذار دست نوازش زمهر بر سر من زند دوباره محبت جوانه ای مادر دلم گرفته عزیزم بگو تو جان بر من که جان دهد دختر ت این ترانه ای مادر همیشه جای تو در قلب من بود خالی بدی به مهر و محبت خزانه ای مادر برای شادی روح همه عزیزان خصوصا ما...
13 ارديبهشت 1391